نوشته شده توسط : یه دختر باحال
پرستار تيمارستان، مي‌ره تو اتاق "قلي". مي‌بينه كه قلي داره اداي رانندگي در مياره. مي‌پرسه: قلي، داري چي كار مي‌كني؟ قلي مي‌گه: دارم با ماشين مي‌رم شمال! پرستاره مي‌گه: خيلي خوب، سفر خوش بگذره.

فرداش باز مي‌ره تو اتاق قلي، مي‌بينه اين دفعه آروم گرفته دراز كشيده. مي پرسه: چيكار داري مي‌كني؟ قلي مي‌گه: هيچي،الان شمالم و دارم تو ويلام استراحت مي‌كنم.

پرستاره هم درو مي‌بنده مي‌ره بيرون. بعد ميره تو اتاق غضنفر. مي‌بينه كه غضنفر افتاده رو بالشش و حالا ن.كن كي بك.ن! مي‌گه غضنفر چه غلطي داري مي‌كني؟ غضنفر مي‌گه: قلي كه شماله، از فرصت استفاده كرده و دارم ترتيب زنشو مي‌دم!!
Be TorKe MiGan Ba 3 Kalameye KorSet, DanDan, EshGh Ye Beyt Sheer BeGoO. MiGe: BanDe KorSet Chon Be DanDan BaZ ShOd / Ya Ali GoftimO EshGh AghaZ ShOd
پسر بچه تو حموم به باباش ميگه: بابا، اين چيه؟ باباش ميگه: ماكارونيه!
پسره ميگه: پس چرا يه دونه است؟ باباش ميگه: آخه تك ماكارونه

 

زیبا است که ببینیم کسی میخندد

و زیباتر اینکه بدانی خودت باعث خنده اش شده ای

 

 

ترکه میره مهمونی، شب موقع خواب صاحب خونه بهش میگه: جاتو کجا بندازم تو اتاق نی نی خوبه؟ ترکه با خودش فکر میکنه: کی حوصله گریه بچه داره. بعد به صاحب خونه میگه: نه ممنون همینجا تو حال خوبه! صبح پا میشه بره دشتشویی یهو یه دختر جیگر میبینه میگه: شما دختر فلانی هستین، اسمتون چیه؟ دختره میگه: نی نی. اسم شما چیه؟ ترکه میگه: من خر من گاو من الاغ من نفهم
(هيــــــــــــا)

 

 

رشتيه داشته زنش را ميكرده به زنش ميگه خانم جان يه جمله بگو هم شادم كنه هم خيلي ناراحت،زنش ميگه : وولاه ماله تو از همه رفيقات بزرگتره!!

 

 

 

زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه...

 

 

 

مادره داشته بچه رو ميزده و حين زدن بچه ميگفته خسته شدم از صبح تا شب به تو ميگم نكن بخور از شب تا صبح هم به پدرت ميگم بكن نخور

 

 

اطلاعیه شیطان : تا میتوانید گناه کنید گاز جهنم قطع شده از آتش خبری نیست

 

 

رئیس دیوونه خونه از تو پنجره حیاطو نگا می‌کنه میبینه همه دیوونه ها دارن گاز میدن به خیال خودشون متور سواری می‌کنن، ولی‌ یکیشون ساکت نشسته. میره پیشش میگه فک کنم تو خوب شدی، دیوونه میگه بپّر بالا منتظر مسافر بودم!

 

 

دلم به حال خدایی میسوزد که روز قیامت، بندگان از مقابلش گروه گروه عبور کنند و از خجالت و شرم نتواند سر بلند کند.

 

 

 

لره ميره غارحرا،جبرئيل بهش ميگه: اقراء؟ لره ميگه يعنى چى؟ جبرئيل ميگه يعنى بخوان! لره ميگه: بارون بارون بارون هى.

 

 

 

خدایا دعاهام که اجابت نمیشه لا اقل دلیوری بده بفهمیم رسیده

 

 

انگیزه شما از ازدواج چی بود؟
- که گشت ارشاد بهمون گیر نده

 

 

نمونه چك نوشتن يك لر:
231000 ريال معادل دوسه هزار تومان

 

 

 

ميخوان تركه رو دست بندازن يه چك بهش ميدن جاي مبلغ مينويسن : خدات تومن . تركه ميره بانك و گوني گوني پول مياره ! ميرن مي بينن ريئس بانك يه لره!!!!!!!!!!!!!!

 

 

 

صبح زود مادری برای بیدار کردن پسرش رفت. مادر: پسرم بلند شو. وقت رفتن به مدرسه است. پسر: اما چرا مامان؟ من نمی خوام برم مدرسه. مادر: دو دلیل به من بگو که چرا نمی خوای بری مدرسه. پسر: 1- همه بچه ها از من بدشون می یاد. 2- همه معلم ها از من بدشون می یاد. مادر: اُه خدای من! این که دلیل نمی شه. زود باش تو باید بری به مدرسه. ...پسر: مامان دو دلیل برام بیار که چرا من باید برم مدرسه؟ مادر: 1- تو الآن پنجاه و دو سالته. 2- تو مدیر مدرسه هستی

 

 

 

ترکه میره دزدی صاحبخونه بیدارمیشه میگه کی اونجاس ترکه میگه هیشکی گربه س بعععععععع

 

 



:: بازدید از این مطلب : 224
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یه دختر باحال

سلام اینم یه فیلمنامه باحال. ولی تورو خدا نظر بذارید بگین عیبش چیه؟ چیکار باید بکنم؟ کجاش خنده داره؟  کاری نکنین که از کمی نظراتتون دق کنم

 

نه...اشتباه نکنید این یک نقد نیست...یک نوشته طنزه...فرض کنید که سریال شبهای برره در یه جایی غیر از ایران ساخته و پخش میشد.

خونه آقا کیانوش
(كيانوش با شلوارك نشسته وسط اطاق ، سحرناز و ليلون ميان تو)

سحرناز : اين چه وضعي بيد ؟ هان ؟ مگه نوبيني ليلون هم با منه، تو حيا نداشته بيدي؟هان هان هان ؟
كيانوش : ليلون خانوم خودشون متاهل هستن ، اين حرفا چيه آخه ؟
سحرناز : فرقي نداشته بيد ، تو برره متاهل و مجرد همه تشنه اينجور چيزا بيدن... پاوشو ...پاوشو شلوارت رو وپوش ...
كيانوش : بابا بخدا تو شهر ما بدتر از اين هم مي شينيم پيش مهمون ...
سحرناز : هـــا ، اونجا شهر بيد ، اينجا برره است ، اين ليلون هم كه مي بيني هيز بيد ، داره از خودش نگاه دروكنه ...د پاوشو ...

كاباره سنتي برره
(همه نشستن ، ياور طغرل و نظام ميان تو ...)

ياور طغرل : امروز به مناسبت روز ولنتاين همگي ويسكي نخود مهمان سردار خان مي باشند ...
نظام (دووبرره) : هه هه هه هه ... اهم اهم ... من گرد نخود هم زده بيدم ، روش ويسكي نخود وچسبه ها ... اهم اهم...
سردار خان : كافه چي ، دوز ويسكيشو بيشتر كن امروز ملت برن فضا! آره قربونش...!

( همه زن و مرد ويسكي نخود خوردن ، مي رن ديسكو برره ، دارن مي رقصن كه ...)

ليلون داره با شير فرهاد از خودش تانگو در وكنه كه كيوون مياد جلو و يقه شيرفرهاد رو مي گيره : من تو رو وكشم ، وكشم ، با خواهر من تانگو ورقصي ؟ من تو رو وكشم...
كيانوش مست مست دست از رقص با سحرناز برمي داره مياد جلو : بابا ولش كن ! اينا باهم ازدواج كردن ، به تو چه آخه ، زيادي خورديا ... اي بابا
كيوون : ها ، راست وگويي ، ورقصين ، ورقصين ...
سالار خان : شادوونه خانوم ، ويا از خودمون رقص در وكنيم ديگه ...
شادوونه : وي ي ي ... سالار خان ... اين حرفا چي بيد ... از تو سني گذشته بيد ...
شاخ شمشاد : شادوونه جون ، نيگاه وكن من چه ريختي با شوهرم ورقصم ...

(دوربين مي ره رو شير فرهاد)
صداي وجدان شير فرهاد : تو خجالت نوكشي بي غيرت ؟
شير فرهاد : ها... كي بيده ؟
صداي وجدان شير فرهاد : منم ابله ... وجدانت بيدم ...
شير فرهاد : ورو بعدا بيا ، الان مست پاتيل بيدم
صداي وجدان شير فرهاد : چلمنگ ، دووبرره از پشت به ليلوون تكيه وداده ...
شير فرهاد : هـــــا... من الان تو فضا بيدم ... بعدا حسابشو ورسم ... حالا ورو ... از خودت فاز منفي در نوكن...

بگوري دم ژاندارمري
ياور : بگور ... يه شعر بگو ببينم ...
بگوري : از خودم يه شعر در وكردم ، وخوونم ؟
ياور : بخون كتكله...
بگوري : نمره بيست كلاسو نوخوام ، بهترين هوش و حواسو نوخوام ، من فقط تو رو وخوام
بگوري : خــــوب بـــيـــــد؟ ، ويگولنسج ، اين شعر منو چندين سال بعد تو يه آهنگ معروف از خودشون در وكنن ...
ياور : اين چي بود چمپت ؟ يكي ديگه بخون ....
بگوري : 20 تومن وشد ...
ياور : از مامور دولت پول مي گيري ؟‌بندازمت زندون كتكله ؟
بگوري : خوب باشه ، پول نوده ، نوش جونت بيد
بگوري : ورو ، ورو ، دلم تو رو تو رو نخواسته بيد ، ورو ورو ، نوخوامت اين همه ...
بگوري : اين شعر منم قراره شير-آرش چند سال ديگه وخوونه ، خوب بـــيــــد؟
(ياور طغرل به دوربين زل مي زنه



:: بازدید از این مطلب : 868
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 27 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یه دختر باحال

سلام. دو تا شعر باحال براتون گذاشتم که خنده دارند.

نظر یادتون نره

از قضاي روزگار بد نهاد// يك نشيمن گز به پشتم بوسه داد
تا گشودم چشم ديدم يك سره// در دهي هستم به نام برره
مركز خنگان بي فكر و شعور// همچو سردار و سحر ناز و بَگور
چون كه من چومپت بُدم همچون بَگَور// زورچپون كردند سحرناز شرور
گرچه من شوهر بُدم از بهر او // مي كنم امرش اطاعت مو به مو
درحقيقت من زنم او شوهراست// اوكه بر دستش هميشه خنجر است
من كيانوشم كه باشم زن ذليل//گوييا خورده به مغزم دسته بيل
شب كه مي آيم كنار بسترم// تا بخوابم لحظه اي خيرِ سَرم
قلچماقي خِنگ مي خوابد بَرَم// آخ كه منهم واقعاً خيلي خَرَم
موش فرهادي كه مي خوابد به بَر// اوبرادر باشد از بهر سحر
آدمي چورمنگ تر از من بُوَد// صد برابر خنگ تر از من بُوَد
چونكه خوب مانده است اين مادر زنم// دائماً اين را تو چشمش مي زنم
او زن خنگي است همچون شوهرش// اوبُوَد بي كلّه ترازدخترش
بر بگوري گفته ام شعري قشنگ// دركند از حال سالار مشنگ
بسكه خوردم من نخودهاي درشت// مي زنم شيپور از سوراخ پشت
بادكرده اشكمم چون مشك آب// حال و روزم را بكرده او خراب
من چرا درهمچو جايي مانده ام؟// در چنين ماتم سرايي مانده ام؟
بسكه بودند ابلهانم در كنار// هي نچفسكوخوردمي جاي ناهار
خود شدم ابله تر از اين قوم دون// اي خدا من را بكن زينجا برون
آنقدر دركردم از خود حرف مفت// تا كه« بابک» از برايم شعر گفت
آن هم آن شعری نه مانند بگور// که ندارد قافیه یا وزن و شور

کـــره ای گــفــت بـــه بابای خرش** پــــدر از هـــمـــه جــا بـی خبرش
وقـــت آن اســــت بــــرای پســرت** ایـــــن الاغ نـــــــرّه ی کــــره خــرت
مــاده ای خـــوشگـل و زیـبا گیری** تـــو کــه هر روز به صحرا میری
وقـــت آن اســت کـه زن دار شـوم** ورنـــه از بـــی زنـــی بــیمار شوم
پـــدرش گــفــت کــه ای کـره خَرَم*** ای عــزیـــز دل بـــابــــا ، پــســرم
تـــو کـــه در چــنــتــه نداری آهی ** نـــه طــویـــلــه ، نه جُلی نه کاهی
تـــو کـــه جــز خـوردن مال پدرت** پـــــــدر نـــــــرهّ خـــــر دربــــدرت
هـــیـــچ کـــار دگــری نیست تورا** یک جو از عقل به سر نیست تورا
به چه جرأت تو زمـن زن طـلــبی** بـــاورم نـیــست کـــه ایـنقدر جَلبَی
بـــایـــد اول تـــو بــگـیـری کاری** بــهـــر مــــردم بــبـــری تــو باری
بعـد از آن یک دو تا پالان بخـری** بـهــر آن کُــرّه خـــوشگـــل بـبـری
یک طــویــلـه بکنی رهن و اجار** تــا کــه راضــی شــود از تو آن یار
بـعــد بـایــد بـخری رخت عروس** بـهـر آن مـاده خــر خـوب و ملوس
جُـــلـی از جــنـــس کــتـــان اعلا** روی جُـــل نـقــش و نـگـاری زیـبـا
بــعـــد بـــایـــد بـــکـــنی گلکاری** بــهــر مــاشـیـن عروس یـک گاری
وقــتی ایـــنـهــا بـــشـــود آمــاده** بــعـــد از ایـــن زنـــدگــیـــّت آغـازه
می بــری مـــاده خــرت را حجله ** بــا تـــأنــی نَـکــه بـــا ایـــن عـجـله
بــشـنــو ایــن پــنــد زبابای خرت** پــــــدر بـــــا ادب و بــــا هــــنـــرت
تــا کـــه اســبــاب مــهــیــا نشود** موسم عــقــد تــو بــر پا نشود
پــس از امــروز بــرو بر سرِ کار** تــا نـــهـــنـــد آدمـــیـــان پــشتت بار

تا آپ بعدی بای



:: بازدید از این مطلب : 239
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 26 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یه دختر باحال

 

پسرا و دخترا چه جوری از دستگاه عابر بانك پول میگیرن ؟ 

 

 

 

پسرها : 

 


۱ - با ماشین میرن سراغ بانك، پارك میكنن، میرن دم دستگاه عابر بانك
۲-  كارت رو داخل دستگاه میذارن
۳-  كد رمز رو میزنن و مبلغ درخواستی رو وارد میكنن
۴-  پول و كارت رو میگیرن و میرن

دخترها :

۱-  با ماشین میرن دم بانك
۲ توی آینه آرایششون رو چك میكنن
۳-  به خودشون عطر میزنن
۴-  احتمالا" موهاشون رو هم چك میكنن
۵ توی پارك كردن ماشین مشكل پیدا میكنن
۶ توی پارك كردن ماشین خیلی مشكل پیدا میكنن
۷-  بلاخره ماشین رو پارك میكنن و میرن دم دستگاه عابر بانك
۸-  توی كیفشون دنبال كارتشون میگردن
۹-  كارت رو داخل دستگاه میذارن، كارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه
۱۰-  كارت تلفن رو میندازن توی كیفشون
۱۱-  دنبال كارت عابر بانكشون میگردن
۱۲-  كارت رو وارد دستگاه میكنن
۱۳-  توی كیفشون دنبال تیكه كاغذی كه كد رمز رو روش یادداشت كردن میگردن
۱۴-  كد رمز رو وارد میكنن
۱۵-  ۲ دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن
۱۶-  كنسل میكنن
۱۷-  دوباره كد رمز رو میزنن
۱۸-  كنسل میكنن
۱۹-  به دوست پسرشون زنگ میزنن كه طریقهء وارد كردن كد صحیح رو براشون بگه
۲۰-  مبلغ درخواستی رو میزنن
۲۱-  دستگاه ارور (خطا) میده
۲۲-  مبلغ بیشتری رو درخواست میكنن
۲۳-  دستگاه خطا میده
۲۴-  بیشترین مبلغ ممكن رو درخواست میكنن
۲۵-  انگشتاشون رو برای شانس روی هم میذارن
۲۶-  پول رو میگیرن
۲۷-  برمیگردن به ماشین
۲۸-  آرایششون رو توی آینه چك میكنن
۲۹-  توی كیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن
۳۰-  استارت میزنن
۳۱-  پنجاه متر میرن جلو
۳۲-  ماشین رو نگه میدارن
۳۳-  دوباره برمیگردن جلوی بانك
۳۴-  از ماشین پیاده میشن
۳۵-  كارتشون رو از توی دستگاه عابر بانك برمیدارن
۳۶-  سوار ماشین میشن
۳۷-  كارت رو پرت میكنن روی صندلی كنار راننده
۳۸-  آرایششون رو توی آینه چك میكنن
۳۹-  احتمالا یه نگاهی هم به موهاشون میندازن
۴۰-  راه میفتن و میندازن توی خیابون اشتباه
۴۱-  برمیگردن
۴۲-  میندازن توی خیابون درست
۴۳-  پنج كیلومتر میرن جلو
۴۴-  ترمز دستی رو آزاد میكنن ( میگم چرا انقدر یواش میره ها )
۴۵-  به حركت ادامه میدن



:: بازدید از این مطلب : 194
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 25 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یه دختر باحال

 

 

akharin payame zoleikha be yoozarsif:1
yosof joon bia ghasr khalie alan vaghteshe

 

torke mire amrika mibine ye je...de baghalesh istade mige khanom chand zane mige inja 5 dolar, to park 10 dolar , khune 20 dolar , hotel 50 dolar
torke 50 dolar mide zane .
zane khosh'hal mishe mige akhjon hotel torke mige goh khordi 10 bar haminja

 

shabe avale ghabr az torke miporsan: khodayat kist??!1
mige: bezarid az forsate moghayese estefade konam

(mohamad faramarzi)

 

خدایا به هر که دوست میداری بیاموز که اس ام اس 15 تومان بیشتر نیست و به هر که بیشتر دوست میداری بیاموز که ارزش یک دوست بیش از 15 تومان است ...
 

چرا همه‌ي ما به دانشگاه آزاد عشق مي ورزيم؟
الف. چون اگر دانشگاه آزاد نبود ما بي‌سواد مانده و در نتيجه معتاد مي‌شديم.
ب. چون اگر دانشگاه آزاد نبود پدران ما ثروتمند شده و از ياد خدا غافل مي‌شدند.
ج. چون اگر دانشگاه آزاد نبود مردم از داشتن الگوي موفق مديريت محروم شده و جامعه دچار بحران مديريت مي‌شد.
د. چون اگر دانشگاه آزاد نبود مقدار زيادي از وسايل آرايشي و لباسهاي كوتاه و تنگ روي دست فروشنده هاي آنها باقي مي ماند

 

چند تا اسم زیبای دخترونه:

۱- ستاره: شبا میاد بیرون ؛
به همه چشمک میزنه!!

۲- سحر: دم صبح میاد ؛
معلوم نیست شب قبل کجا بوده !!

۳- سایه: همیشه زیر پاته ؛
خیابون و خونه واسش فرقی نداره

۴- هدیه: به همه میده ،
اگه نگیریش از دستت رفته!!

۵- راضیه: نیازی به توضیح نداره!

۶- آرزو: همه می کنن

۷- سیما: تا لختش نکنی کاری بهت نداره!

۸- مینا : باید باهاش ور بری تا خنثاش کنی!

۹- عسل: همه می خوان بخورنش!

۱۰- بهار: تا میاد همه مست می شن!

۱۱- باران: تا میاد خیست می کنه!

۱۲- مژده : هرجا نگاه کنی
می بینی افتتاحش کردن!!

۱۳- ندا : تا میده باید بگیریش!

۱۴- دریا: تا ازش چیزی بخوای
صداشو بلند می کنه !
 
در جای خالی حرف مناسب بگذار:

Ki….am ro too ….oone shoma gozashtam?

.

.

.

.

.

چرا انقدر تو منحرفی؟ بابا جواب صحیح اینا میشه:


F .1
2. KH

 

خانم معلمه سر كلاس از يه بچه تخسه مي پرسه:‌ اگه سه تا گنجشك سر يه شاخه درخت نشسته باشن،‌ بعد ما يكيشون رو با تير بزنيم، چند تا گنجشك رو درخت ميمونه؟ بچهه ميگه:‌ هيچي! معلمه ميگه: نخير دو تا ميمونه. بچهه ميگه: خوب اون دو تا هم از صداي تير فرار ميكنن ديگه.‌ معلمه يكم فكر ميكنه، ميگه: جوابت درست نبود ولي از طرز فكرت خوشم اومد! بعد شاگرده ميگه:‌ خانم حالا ما يه سوال بپرسيم؟! معلمه ميگه :‌ بپرس. پسره‌ ميگه: اگه سه تا خانم تو خيابون بستني بخورن، اولي گاز بزنه، ‌دومي ليس بزنه و سومي ميك بزنه، كدومشون ازدواج كرده؟! معلمه يكم فكر ميكنه، ميگه:‌ خوب معلومه،‌ سومي! بچهه ميگه:‌ نه...جوابتون درست نبود.  اوني كه حلقه دستشه ازدواج كرده، ولي از طرز فكرت خوشم اومد
 
وزگاريست همه عرض بدن ميخواهند / همه از دوست فقط چشم و دهن ميخواهند / ديو هستند ولي مثل پري مي‌پوشند / گرگ‌هايي كه لباس پدري مي‌پوشند / آنچه ديدند به مقياس نظر مي‌سنجند / عشق‌ را همه با دور كمر مي‌سنجند / خب طبيعي ست كه يك روزه به پايان برسد / عشق‌هايي كه سر پيچ خيابان برسد
 
 

توصيه دخترانه : اگه يه موقع مورد حمله يک پسر قرار گرفتی شلوار اونو بکش پايين دامن خودتو بده بالا ! فکر بد نکن! آخه اينجوری تو ميتونی بدوی ولی اون نميتونه

 

رهبر من آن نوجوان پانزده ساله ايست كه با شجاعت فيلترشكن به خود مي بندد و در نهایت صبر و استقامت با سرعت نهايتاً 48 كيلوبايت بر ثانيه فيلم دو گيگي دانلود مي كند

 

دستایی رو پیدا کن که در ضعیف ترین حالتت نگهت دارن، چشمایی که در زشت ترین حالتت نگاهت کنن قلبی رو که وقتی توی بد ترین حالت هستی دوست داشته باشن

 

 

مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف انها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت انها می اید و ...میگوید :<تو یک قهرمانی>
فردا در روزنامه ها می نویسند :
یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد
اما ان مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم
پس روزنامه های صبح می نویسند:
امریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .
ان مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم
از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی
<من ایرانی هستم >
فردای ان روز روزنامه ها این طور می نویسند :
یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت
 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 212
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 23 مهر 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد